مردی که هر روز دوباره بطور کاملآ ناگهانی متولد می شوی ، سلام

بیا و بیخیال آباد کردن شو که تو ذاتآ خرابکاری، دست خودتم نیست ، بیا کمتر مهربونی کن ، نمی دونم چرا دست خیرت رو همیشه دور گردنمون می بینم ؟ نمی دونم چرا امنیت برام تو آوارگی دخترهای دانشجویی خلاصه می شه که بخاطر سیاسی بازی از خوابگاه محرومشون کردی ؟ نمی دونم چرا مدام یاد اون سری زندانی سیاسی سابق می افتم که اسفند فرا خوندی به ستاد خبری اطلاعات هنوز برنگشتن ؟ نمی دونم امنیت چرا برای من به ترس از ون ها خلاصه می شه ؟ عکس ها و اسم احمد قصابان ، مقداد خلیل پور ، مجید شیخ پور ، پویان محمودیان ، بابک زمانیان ، مجید توکلی ، کیوان انصاری منو یاد تو می ندازن ، یاد همون روزی که اومدی و گفتی که چقدر مهربونی . می دونی مهر معنیش داره برام عوض می شه دیگه به جادوی کلمات بی اعتماد شدم شایدم من بد فهم شدم ، نظر تو چیه ؟ وقتی می شنوم که با مهر ریختن خونه ی احسان منصوری و پیداش نکردن دلم از ترس مهر می ریزه ، مثل دل مامان احسان که همیشه می گفت اگه بفهمه اوضاع من چطوره سکته می کنه اون روز که ریختن خونشون از بعدش خبر نداری که مامانش چی شد ؟ عیب نداره ما هم بی خبریم . به سئوالم جواب می دی چطوراز 4 تا مدیر مسئول اعتراف گرفتین که تواخبار 20:30 اعلام کرد اعتراف کردن به چاپ مطالب ؟ فیلم کتک خوردن اسی رو که دیدی حتمن یه فیلم دیگه هم هست فیلم فرار رئیس دانشگاه با نردبون از کلاسش تو طبقه 2 دانشکده عمران اونم به زودی می بینی البته تعریفش رو از خودش باید شنیده باشی استاد راهنمای دکترات بوده این رئیس پادگان فعلی ما جناب دکتر رهائی .

من چشمم روشنه به انرژی هسته ای که میادو می گن از امام زمان کاری تره .

راستی میشه پول یکی از سانتریفوژها رو بدی به ما می خوایم کتابخونه در اختبار بچه های تحت پوشش انجمن کار و خیابان بزاریم . راه دوری نمی ره اینها هم خوب رشد کنن و بزرگ شن قد همون انرژی هسته ای بازده دارن .

No comments: